ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

دوست داشتنی ما

آمادگی کامل که بیای

سلام خیلی وقته که بهت سر نزدم چند وقته که اصلا حوصله ندارم و بی حسم دست ودلم به نوشتن نمیره ولی حالا که اومدم بذار واست بگم که بابایی به دلیل مشکلاتی برگشت و فعلا بیکاره تازه منم رفتم دندانپزشکی دندونمو درست کردم آزمایش قبل از بارداری هم دادم و هیچ مشکلی نداشتم فقط مرددیم که تا 2 ماه دیگه صبر کنیم یا نه آخه طاقتمون رفته تازه ترس این که همکارم باردار بشه و بارداری من عقب بیفته هم هست به همین خاطر من باید پیش دستی کنم ولی جدای همه اینا دلم میخاد که بچم نیمه اول سال بدنیا بیاد همینه که مرددم کرده و هنوز نتونسم تصمیم بگیرم ...
26 خرداد 1392

تصمیم مهم

سلام عزیزکم بالاخره من وبابایی تصمیمونو گرفتیم که هر چه زودتر شما رو به دنیا بیاریم الان حدود  روز هست که تصمیممونو عملی کردیم ولی نمیدونیم شما اومدی تو دل مامانی یا نه دل تودلمون نیس  طاقتمون رفته ولی باید حداقل تا یه هفته دیگه صبر کنیم تا بشه فهمید هستی یا نه امیدوارم که فرشته ها شمارو گذاشته باشن تو دلم ...
26 خرداد 1392

نی نی ناز نازی

عزیزم چرا انقد ناز میکنی ما کلی ماه پیش منتظرت بودیم ولی نیومدی انگار دوست داری پیش خدا بمونی ولی ما دوست داریم پیش ما باشی بازم این ماه داریم واسه اومدنت تلاش میکنیم امیدوارم که دیگه ناز نکنیو بیای ...
25 خرداد 1392

عکسای خوشمزه

سلام عزیزم اینم عکسای تولد بابایی که قول دادم بذارمشون اول از همه سالاد خوشگلی که خاله نسیم درستید   بعدش سینی بورانی به به اینم رولت کالباس یه شکل بورانی دیگه و سالاد لبو که چون دور لبوهایی که قالب زدم زیاد اومد درست کردم البته خاله نسیم درست کرد آخ جونمی ژله آکواریوم و بالاخره کیک خوشگل و خوشمزه ای که مثلا قرار بود خودم بدرستمش ولی با عرض پوزش از بابایی چون وقت نکردم و رفتم سفارش دادم کی بشه که توام تو تولدهامون باشی و من به بهانه شما هیچ کاری نکنم همشو آماده بگیریم چون اونروز خیلی خسته شدم ...
25 فروردين 1392

شغل بابایی

من و بابایی دیروز تهران بودیم فداتشم واسه بابایی یه کار خوب پیدا شده رفتیم قرار داد بستیم شاید از ایران بره میدونی از چی خیلی خوشحالم از اینکه بالاخره از این جای لعنتی که داریم کار میکنیم خلاص شد ولی من هنوز خلاص نشدم . اونجا میره شغلشم خوبه همینه که اینجا بود و اگه کار این شرکت توی اون کشور ادامه پیدا کنه منم میرم واسه کار اونجا اونوقت پیش بابایی هستم و از دست اینجا خلاص میشم ولی الان باید 2 ماه دوریشو تحمل کنم خیلی سخته شاید اگه تو پیشم بودی راحتتر بود الان که نیستی سعی میکنم تحمل کنم ...
20 فروردين 1392

تولد بابایی

سلام عزیزم  دیروز تولد بابایی بود و من شب قبلش براش تولد گرفتم مامان بزرگا و بابا بزرگارو دعوت کردم  و خانواده عمه جونیو  و دایی جون خودمو وای از صبش که بیدار شدم کلی کار داشتم همش پای گاز بودمو ظرفشویی   بابایی رو هم فرستادم خرید اینارو خرید و اومد  خلاصه تا عصری کلی کار کردم تازه خاله جونم اومد کمکم ویه سالاد خوشگل درست کرد منم که ترکوندم واسه بابایی پیش غذا سوپ جو و رولت کالباس و سینی بورانی درس کردم شامم جوجه کباب و دسرم ژله آکواریوم بود بعدا هر وقت فرصت شد عکساشو میذارم که وقتی خودت اومدیو دیدی دلت آب بشه و هی بگی مامانی برام ازینا درس کن بعد شامم کیکی که سفارش داده بودم آوردیم انقد خوشگل بود و خو...
10 فروردين 1392

عید نوروز

سلام عزیزکم زمستون رفت و بهار اومد دوباره من و بابایی شاد وخندون میون گلها تو باغ بابابزرگ فقط شمارو کم داریم واسمون دعا کن که هیچ مشکلی پیش نیاد و سال دیگه این موقع تو شکم مامانی باشی اینطوری ...
5 فروردين 1392

بوی عید میاد و تولد

عزیزکم داره عید میشه دو روز دیگه بیشتر نمونده همه جا پر از گل و پروانه شده من و بابایی انقد خوشحالیم که نگو اگه تورو داشتیم خوشحالترم بودیم تازه 9 فروردین تولد بابایی هم هست دیروز رفتیم براش شلوار به عنوان هدیه  بگیرم ولی نپسندیدیم  حالا موندم چیکار کنم ولی در عوض تو فکرمه که واسش یه کیک خوشگل درست کنم.اینطوری با کلی چیزای دیگه که بعدا عکساشو واست میذارم که بعدا که اومدی بفهمی مامانت چقد بابایی رو دوست داره فدات بشم مامانی کلی کار دارم تازه تا فردا هم باید بیام سر کار تازه نمیدونی که روز دوم عیدم باید بیام هر سال همینطوری بوده واسم دعا کن زودتر شرایط کارم درست بشه چون وقتی بیای رو زمین پیشمون دیگه نمیتونم اینطوری بیام سرکار میخ...
28 اسفند 1391

عید 92

سلام قوبونت دیروز رفتم ولی واکسن سرخچه نبود که بزنم دندونامم نشون دادم یکیش خرابه باید برم آقا دکتر برام درستش کنه ولی کلی دیروز خسته شدما تازه رفتیم واسه بابایی و دایی هم خرید عید کردیم مامان رضوانم بود کلی حال داد میدونی دم عید حال و هوای خوبی داره آدم سر ذوق میاد تازه یه آینه خوشگل واسه سفره هفت سینمون خریدیم وای کاشکی شما هم بودی کلی واست خرید میکردیم حتما سال دیگه تو دل مامانی هستی و کلی واسه به دنیا اومدنت ذوق زده ایم هممون ...
23 اسفند 1391