ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

دوست داشتنی ما

سه ماهگی

1393/4/13 11:32
205 بازدید
اشتراک گذاری

3 ماهگی تقریبا روزای خوبی بودن هر روز که میگذشت تو بهتر و بهتر میشدی کم کم ساعت خابت رسید به 12،روزا هم کمی میخابی.

دستبند جغجغه ایتو برات میبندم ولی زیاد متوجه اش نمیشی یه جغجغه با صدای بلندتر برات خریدم.

وقتی باهات حرف میزنم انقد ذوق میکنی کلی دست و پا میزنی دهنتو یه عالمه باز میکنی و میخندی بعضی اوقاتم با صدا میخندی خیلی زیاد میخندیو حرف میزنی نگات که میکنم دهنت باز میشه تا بنا گوش اونم کجکی زبونتم میچسبه به سقفت و دست و پاتم میره تو هوا دختر خوش اخلاقی هستی ولی بعضی اوقاتم خیلی لوس میشی و بغل غریبه ها به قول ما لب بر میچینی و گریه میفتی خیلی هم ترسو هستیا موقع ترس دستاتو مشت میکنی و انگشتای پاهاتم جمع میکنی وقتی خیلی گرسنته و با ولع شیرمیخوری هم همین کارومیکنی به هیچ وجهم مشتتو باز نمیکنی و پاهاتم باز نمیکنی

تازگیا متوجه شدم توی حموم که هیچی نمیگی به خاطر اینه که میترسی آخرین حمومی که توی 3 ماهگی بردمت اولین باری بود که توی حموم گریه کردی نمیدونم چرا؟

چند وقته که درست شیر نمیخوری همش سینه را ول میکنی نمیفهمم چیزیته؟گهگداری هم بازی میکنی هی سینه را از دهنت درمیاری یه کم توچشام نگاه میکنی دوباره میگیری شیر خشکتم کم کم کمش کردم الان فقط روزی یه وعده اگه بری خونه مامان بزرگ و اگه مامانی برم سر کار میخوری.

این آخریا یاد گرفتی همش دستت توی دهنته و میخوری و همشم آب دهنت میریزه رو لباست

هنوزم هر کی میبینتت که نمیدونه دختری میپرسه دختره یا پسر و همه حدس میزنن که پسری آخه چرا انقد شبیه پسرایی مامانی

وزنو قدتو تو خونه با بابایی اندازه گرفتیم 5800بودی قدتم 59 بود نمیدونم چقد درست باشه

باغ بابا بزرگ


سوار بر سه چرخه امیر علی دور از چشمش اگه ببینه میگه منه

سومین ماهگردت

کیک محصول دست مامانی

پسندها (1)

نظرات (0)