ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

دوست داشتنی ما

تیرانه ها

1396/4/31 11:27
91 بازدید
اشتراک گذاری

کار جدید این روزات شستن دستها با مایع دستشوییه و ریختن کلی مایع دستشویی اونجا و شستن و تمیز کردن روشویی توسط خودت

وقتی میبینم مقاومتم و توضیحاتم که مایع دستشویی دستتو خشک میکنه نزن از فوم خودت استفاده کن بی فایدست نهایتا انقد از مایع دستشویی استفاده میکنی تا تمومش کنی و مامانی دیگه پرش نمیکنم و ماهم با صابون دستمونو میشوریم فعلا

و هر بار دستتو با فومت میشوری اشاره به ظرف خالی میکنی و میگی این تموم شد؟بله عزیزم تموم شد

تکیه کلامهات هم بزرگونس جدیدا از من یاد گرفتی میگی فلان و اینا

خب دیگه چاره ای نیست رو معمولا وقتی میخوای از جواب دادن به یه چیزی طفره بری میگی

هقط یعنی فقط

نظر یعنی ضرر دکتر گفته لاک نظر داره نزنیم

حرفایی که از بزرگترها یاد میگیری جالبن مثلا بذار برات توضیح بدم،منظورم اینه که،مامانی یا بابابی یه سوالی دارم ازت

تو فیلم عاشقانه عاشق سهیل(محمد رضا گلزار) شدی ولی به رو نمیاری همش میپرسی اسمش چیه؟ کجا رفت؟ الان نشونش میده؟بعد میگم مامان جون ازش خوشت میاد؟ عاشق سهیل شدی؟ میگی نه اسمش چیه؟قیافه من و باباگیجسوالسکوتتازه بعضی روزا هم امید میشه شوهرت و من میشم بچتون حالا هر چی میپرسم امید کیه به رو نمیاری ولی بعد از تو حرفات امید حکیم اقلو لؤ میره(شخصیت مورد علاقت توی یه فیلم ترکی به اسم نبرد گلها یا همون گلفان از زبون شما)

تازگیها از حموم فراری شدی فکر کنم علتشم اینه که چون الان که هوا خوبه پارک و بیرون زیاد میریم و هر بار از بیرون برمیگردیم من شما رو حموم میکنم مثلا قبلا دم خونه میگفتی مامان پا برهنه رفتم؟ موهامو کثیف کردم؟ بعد کم کم شروع کردی تا میشینیم تو ماشین بپرسی الان جدیدا هنوز پا نشدیم بیایم خونه داری سوال میکنی.انقد که خسته ای و دلت نمیخواد حموم کنی ولی خب مامان جون چاره ای نیست جاهای عمومی مثل اسباب بازیها میکروب دارن.

این باعث شد که پروسه مستقل شدنت واسه حموم کردن به تعویق بیفته چون اواخر میرفتیم حموم خودت لیف میزدی و موهاتو میشستی و من خوشحال بودم که چقدر آخه تو مستقلی و تمام کارای شخصیتو انجام میدی ولی خب الان نه تنها تو حموم میگی نه تو بشورم حتی مسواکتم میگی تو بزن برام ولی خب نگران نیستم چون تو کلا دختر مستقلی هستی

اُه اُه جدیدا چه رقصی یاد گرفتی

بهم میگی مامانیه(خاله جون به مادر گفته مامانیه)

به زحمت تونستم از شیر شیشه خوردن بعد از مسواک و وقتی میری تو تختت واسه خواب ترکت بدم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)