ترلانترلان، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

دوست داشتنی ما

بای بای پوشک

1395/3/4 12:15
154 بازدید
اشتراک گذاری

امسال مامانی تعطیلات عید یک هفته تعطیل بودم و قرار بود که تا 7 فروردین سر کار نرم و منم ازین فرصت استفاده کردم تا از پوشک بگیرمت عزیزم ،هرچند 4 فروردین عروسی خاله جون بود و ما زیاد هم توی خونه نبودیم و زیاد هم فرصتی برای اینکار نداشتیم ولی شما خیلی زود یاد گرفتی

اول که پوشکتو باز کردم و توی شورتت یه دستمال تا کردم گذاشتم تا اگه توی شلوارت جیش کردی روی فرشا نریزه دو سه روز اول خیلی سخت گذشت چون شما اصلا همکاری نمیکردی مدتها میرفتیم توی دستشویی روی لگنت مینشستی ولی جیش نمیکردی همینکه میومدیم بیرون جیش میکردی تازه وقتی میومدیم بیرون شما بدو و من به دنبال شما برای پوشیدن شلوارت و من خسته و کلافه ازینکه همش توی مسیر دستشویی بودم و یا داشتم شما رو میبردم دستشویی یا داشتم دستمال و شلوار میشستم و یهن میکردم تا زودی خشک بشن

خب این جریان خیلی طول نکشید توی این سه روز تقریبا یاد گرفته بودی که جیش کنی و بگی جیش کردم توی دو سه روز بعدش یاد گرفتی که بگی مامان جیش دارم و همونجا که بودی جیش میکردی ولی من خوشحال بودم خیلی پیشرفت خوبی بود تقریبا دیگه بعد ازون یاد گرفتی که تا میگی جیش دارم خودتو برسونی به دستشویی و لگنت و جیش بکنی خیلی خوب پیشرفت کردی و زود یاد گرفتی که بگی جیش دارم و خودتو برسونی به دستشویی تقریبا یک هفته طول کشید توی این یک هفته توی شورتت چون دستمال بود تقریبا جایی نجس نشد به جز یکی دو قطره که مامان با کلی زحمت آب کشیدم ولی بعد یک هفته دیگه دستمالو در آوردم ولی فکر نمیکردم که شما هنوز خیلی زوده برای اینکه کامل یاد گرفته باشی و گه گداری همونجایی که بودی جیش میکردی بدون هیچ حرف زدنی خلاصه همه فرشا و تقریبا کل خونه نجس شد اولش خیلی حرص خوردم ولی بعد دیدم حرص بیخود نباید خورد در نهایت همه جا رو میشوییم

بعد از یک هفته مامانی دیگه باید میومدم شرکت و شما میموندی پیش مادر البته مادرم کم زحمت نکشید برای این قضیه ی پوشک گیرون و خونه ی مادرم کلی جیشی شد چون شما یاد گرفته بودی ولی نمیدونم به چه علت شاید کوچیک بودنت و نداشتن کنترل کامل شایدم بازیگوشی هنوز بعضی اوقات جیشتو نمیگفتی و شلوارتو خیس میکردی توی این مدت موقع خواب روز یا شب پوشکت میکردم که اکثرا بعد از بیدار شدن پوشکت خشک بود تا اینکه بالاخره موقع خواب هم بازت گذاشتم و اولش دوبارم توی تخت مامانی جیش کردید،راستی یه بارم رفتی خونه خاله نفیسه و پوشکت نکرده بودم که رو قالی اتاق امیر علی جیش کرده بودی

توی این مدت ولی ما با جیش بزرگ شما مشکل داشتیم میترسیدی جیش کنی کم میرفتی بیرون و همشم میرفتی یه گوشه یواشکی توی شلوارت جیش میکردی و من تا خبر دار میشدم میبردمت توی دستشویی ولی میترسیدی بشینی روز لگنت و گریه میکری تا اینکه یه روز بالاخره خودت اومدی گفتی پوف دارم و رفتی توی لگنت پوف کردی منم برای اینکه ترغیبت کنم به اینکار بهت پاداش استیکر دادم بچسبونی به دیوار و شما دیگه دست بردار نبودی از شوق چسبوندن استیکر راه و بیراه ما توی دستشویی بودیم و شما جیش داشتی تا دو سه روز این منوال ادامه داشت تا اینکه دیگه بسته استیکر تموم شد و شما هم دیگه یاد گرفتی جیش بزرگتو هم توی لگنت بکنی و دیگه راحت میرفتی بیرون.

این چند روز اخیرو که داشتی پوفتو یاد میگرفتی تو گوشت خونده بودم که اگه یاد بگیری برات جشن بای بای پوشک میگیرم و توام تا میپرسیدیم چه جشنی میخایم بگیریم میگفتی میخام با بای پوشک بگیرم با پوشک با بای کنم دیگه جیش نکنم شبارم ،برات یه چیزایی هم خریدم مثل استیکر جدید و همچنین برای بچه ها هم استیکر خریدم به عنوان گیفت چون استیکر یه جور نوستالژی شد برای از پوشک گیرونت میخاسم بقیه بچه ها هم باهاش آشنا بشن.

با کمک خاله نسیم برات یه ریسه ی پوشکی درست کردیم و 22 اردیبهشت برات جشن بای بای پوشک گرفتم چون دیگه اصلا از پوشک استفاده نمیکنی با پوشکای باقیمونده ای که داشتی و دیگه هیچوقت ازشون استفاده نخواهی کرد برات یه کیک پوشکی درست کردم چون برای جشن سیسمونیت کیک پوشکی نداشتی الان برات درست کردم

عکسای درو دیوار پر از استیکر

 

عکسای جشنت در ادامه مطلب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)